ابزار منو ثابت


  • وب انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • 
  • وب هم کلاسی
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

    فقط بخونید...

    فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
    فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
    فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.
    شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد !
    بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی ؟
    پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟
    شیطان پاسخ داد :::: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید!! 

     

     

    پری دریایی عظیم در اسکاتلند (8 عکس)



    برچسب‌ها: فقط بخونید

    تاريخ : شنبه 30 اسفند 1388 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
    ابزار وب رایگان-جک و لطیفه